جیمز لیندزی در شورای روابط خارجی نوشت: هر جمعه، تحولات مربوط به انتقال دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب به کاخ سفید را مرور می کنم. چهل و هفتمین رئیس جمهور این هفته می خواهد برای مهار برنامه هسته ای ایران به توافق برسد و اگر به آن نرسد با تصمیم بزرگی روبرو خواهد شد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتهاب»، در ادامه این مقاله: یکی از مشکلات پیچیده سیاست خارجی که دونالد ترامپ در کمتر از دو هفته دیگر به ارث خواهد برد، ایران است. ایران در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است، برنامه موشکهای بالستیک آن به پیشرفت خود ادامه میدهد و ایالات متحده را مانع بزرگی برای تسلط خود در خاورمیانه میداند. ترامپ چگونه پاسخ خواهد داد؟
پاسخ به این سوال آسان است، زیرا ترامپ در مورد برنامه های خود قاطعانه بوده است: او به سیاست “فشار حداکثری” دولت اول خود بازخواهد گشت.
این اقدام تلاشی برای افزایش فشار اقتصادی بر ایران از طریق گسترش تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و تشدید اجرای تحریم های موجود بود. هدف تغییر دولت نبود، بلکه مجبور کردن تهران به محدود کردن برنامه های هسته ای و موشکی بالستیک و توقف حمایت از نیروهای منطقه ای بود که به اصطلاح محور مقاومت را تشکیل می دهند.
فشار حداکثری قطعا بر اقتصاد ایران فشار آورده است. اما نتوانست تهران را پای میز مذاکره بیاورد. حتی با وجود رکود اقتصادی و کاهش ذخایر ارزی، ایران به برنامه های موشکی هسته ای و بالستیک خود ادامه داده است، حمایت خود را از متحدان منطقه ای خود گسترش داده و حتی در سال 2020 یک پایگاه آمریکایی در عراق را مورد حمله موشکی قرار داده است.
آیا اگر دولت بایدن کمپین فشار حداکثری را ادامه می داد، کارساز بود؟ ترامپ اینطور فکر می کند. اما این موضوع برای مورخان و طرفداران قابل بحث است. اکنون سؤال این است که آیا فشار حداکثری در شرایط ژئوپلیتیک بسیار متفاوت امروزی کارساز خواهد بود؟
با این حال، زمان می برد تا استراتژی حداکثر فشار موثر باشد. عاملی که ممکن است حداقل در مورد برنامه هسته ای ایران در دسترس نباشد. ایران پس از لغو توافق هسته ای 2015 که توسط دولت اوباما مذاکره شد، تلاش های خود برای غنی سازی اورانیوم را افزایش داده است. بر اساس اکثر برآوردها، ایران اکنون می تواند تعداد کمی سلاح هسته ای را ظرف چند هفته پس از تصمیم خود برای فراتر رفتن از آستانه هسته ای بسازد.
سایر کشورهای بزرگ نیز در حال کاهش سیاست فشار حداکثری هستند. هم چین و هم روسیه تحریم های یکجانبه و چندجانبه آمریکا علیه ایران را دور زده یا نادیده گرفته اند. آنها بعید به نظر میرسند که در حال حاضر از این قانون پیروی کنند، مگر اینکه در ازای آن چیزی قابل توجه از ایالات متحده دریافت کنند. ترامپ ممکن است مایل نباشد یا نتواند این انگیزه را ارائه دهد. اگر تهران معتقد باشد که پکن و مسکو از این کشور حمایت می کنند، مقاومت به یک استراتژی قابل اجرا تبدیل می شود. تهران حتی ممکن است از مذاکرات به عنوان راهی برای خرید زمان برای رفع آسیب پذیری های خود استفاده کند.
حتی اگر ایران با حسن نیت وارد مذاکرات شود، تلاش های ترامپ برای تعریف آنچه که یک توافق به اندازه کافی خوب است، می تواند با مشکل مواجه شود. تنوع ایدئولوژیکی تیم او که متشکل از تندروها و “اول آمریکایی ها” است، به این معنی است که او احتمالاً در مورد اینکه تهران چه امتیازاتی را برای دستیابی به توافقی ارزشمند خواهد داد، بحث خواهد کرد. این درگیری داخلی می تواند تلاش ها برای دستیابی به توافق را از بین ببرد.
همه اینها این سوال را ایجاد می کند که اگر مذاکرات شروع نشود یا به احتمال زیاد به جایی نرسد چه؟ اگر کمپین فشار حداکثری نتایج سریعی به همراه نداشته باشد، احتمالاً درخواستها برای حمله آمریکا به سایتهای هستهای ایران افزایش خواهد یافت. ترامپ همچنین احتمالاً تماس هایی برای تشویق اسرائیل برای حمله به ایران خواهد شنید، حتی اگر اسرائیل توانایی تخریب تاسیسات هسته ای زیرزمینی ایران را ندارد.
تهران تمایل ترامپ به استفاده از نیروی نظامی و همچنین تواناییهای نظامی اسرائیل را در جریان مذاکرات ارزیابی خواهد کرد. رهبران ایران می دانند که او دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را در سال 2020 صادر کرد، کارزاری برای “تجزیه” ایران انجام داد و گفت که اسرائیل باید به سایت های هسته ای ایران حمله کند. اما آنها همچنین میدانند که او علیه «جنگهای همیشگی» آمریکا در خاورمیانه مبارزات انتخاباتی کرد و به دروغ به خود میبالید که «تنها رئیسجمهوری در هفتاد و دو سال گذشته» است که «به جنگ نرفته است». و آنها باید ارزیابی کنند که آیا تلاش عوامل ایرانی برای ترور ترامپ، اتهامی که آنها آن را رد کرده اند، می تواند بر تفکر او در مورد گزینه های نظامی تأثیر بگذارد یا خیر.
استفاده از نیروی نظامی، چه از طریق اقدام مستقیم ایالات متحده و چه از طریق تشویق اسرائیل به حمله، اقدام بسیار خطرناکی خواهد بود. ممکن است فراتر از تصور برنامه ریزان خود موفق شود و عصر جدید و صلح آمیزی را در خاورمیانه آغاز کند. یا مانند حمله به عراق، می تواند جعبه پاندورا از مشکلاتی را بگشاید که سال ها گریبانگیر منطقه و ایالات متحده بوده است. اما همیشه باید به خاطر داشت که اجازه دادن به ایران برای ادامه برنامه های هسته ای و موشکی بالستیک خود در عین احیای محور مقاومت هزینه های خود را دارد.
بنابراین امیدوارم که بازگشت به استراتژی فشار حداکثری کارساز باشد و متوجه شویم که دولت ترامپ واقعاً هنر توافق را میداند.