دوره چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ در فاصله سال های 1995 تا 1999 یکی از پرماجراترین سال های روابط ایران و آمریکا نسبت به دوره های قبل و بعد از آن محسوب می شود. با وجود گمانه زنی های فراوان، هنوز مشخص نیست که موضع دقیق دولت ترامپ در رابطه با ایران در دوره جدید چگونه خواهد بود.
برای بحث در مورد موضوع فوق “انتخاب”؛ وی با محمد خوجوی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفت وگویی داشته که مشروح آن را در ادامه می خوانیم:
مقاله هاس و نفیو به استدلال برای مذاکره اشاره می کند، اما به شدت گزینه جنگ را توصیه می کند، آیا آمریکایی ها در مورد وظایف خود با ایران واضح هستند؟
همانطور که ریچارد هاس و ریچارد نفف اخیراً نوشته اند، یک ایده اصلی وجود دارد که دیپلماسی بهترین راه برای توقف برنامه هسته ای ایران است و گزینه نظامی نمی تواند ابزار قابل اعتمادی برای این هدف باشد. باید گفت این افراد گزینه نظامی را رد نمی کنند، بلکه معتقدند که نباید به عنوان اولین راه حل مورد استفاده قرار گیرد. آنها می گویند اولاً گزینه نظامی باید تهدیدی معتبر برای پشتوانه دیپلماسی با ایران باشد و ثانیاً اگر دیپلماسی با ایران شکست بخورد، آمریکا باید آن را دنبال کند. بنابراین در نظرات آنها اختلافی وجود ندارد، بلکه بحث بر سر مزایا و کارآمدی وسیله است. به گفته آنها، هدف یک چیز است: توقف برنامه هسته ای ایران. چیزی که ابزار است محل اختلاف است.
2- گزینه combat دقیقا به چه معناست؟
نسخه نظامی به معنای جنگ بزرگ نیست. بین جنگ و اقدام نظامی تفاوت وجود دارد. ما در ایران شاید کمتر به این تفاوت توجه کنیم. به عنوان مثال، بارها در رسانه های ایران تاکید شده که ترامپ گفته من مخالف جنگ هستم. اما در نظر گرفته نشده است که این لزوماً به معنای مخالفت ترامپ با اقدام نظامی نیست. به هر حال، به گفته خود ترامپ و متحدانش، اقدام نظامی سرکوبگرانه و مؤثر می تواند از بروز جنگ های طولانی جلوگیری کند. این واقعیت که ترامپ می گوید مخالف جنگ است به این معنی است که او با دخالت آمریکا در نبردها و جنگ های طولانی مانند جنگ آمریکا در افغانستان و عراق مخالف است نه اقدام نظامی. آنچه در مورد گزینه نظامی ایران گفته می شود به معنای عملیات نظامی علیه تاسیسات هسته ای و حتی نظامی ایران است که از نظر آمریکا به معنای جنگ نیست. حامیان این گزینه بر این باورند که با یک عملیات گسترده و هدفمند، مزیت های قدرت ایران که از نظر آنها تهدید است، هدف قرار خواهد گرفت. با این حال، مخالفان می گویند اگر هدف متوقف کردن برنامه هسته ای ایران باشد، تردیدهای زیادی در مورد اثربخشی اقدامات نظامی برای دستیابی به این هدف وجود دارد. همچنین اقداماتی مانند حمله به تأسیسات تولید سانتریفیوژ ایران در سال 2021 نمی تواند در درازمدت بر برنامه هسته ای ایران تأثیر بگذارد. افرادی مانند هاس و نفیو استدلال میکنند که اقدام نظامی تنها میتواند برنامه هستهای ایران را در کوتاهمدت متوقف کند، اما نمیتواند در درازمدت اثر پایداری داشته باشد، زیرا ایران میتواند بسیاری از ذخایر و تجهیزات اورانیوم خود را در مناطقی که هیچگونه ایجاد نمیکند پنهان کند. آسیب . انجام شده و بار دیگر با توجه به دانش و توانمندی خود به سمت احیای برنامه هسته ای خود حرکت می کند. بر این اساس می گویند باید به سمت توافقی حرکت کرد که برنامه هسته ای ایران را تحت کنترل شدید قرار دهد و ابعاد آن را از طریق دیپلماسی محدود کند که البته شامل تحریم و فشار نیز می شود.
3- آیا ترامپ پس از ریاست جمهوری خود به سرعت مذاکره خواهد کرد؟
به نظر می رسد سیاست بزرگ ترامپ در قبال ایران همانی باشد که در دوره اول دولت او بر دستور کار مسلط خواهد بود. ترامپ نسخه دوم فشار حداکثری را اجرا خواهد کرد و به سمت سازوکارهای تشدید تنش چندجانبه علیه ایران حرکت خواهد کرد تا زمانی که ایران به سمت توافقی که آمریکا میخواهد حرکت کند. بنابراین انتظار می رود ترامپ در اولین گام خود ترکیبی از تهدیدات و دیپلماسی را علیه ایران انجام دهد و بعید است در این مرحله به سمت عملیات نظامی گسترده علیه برنامه هسته ای ایران برود. اما به نظر می رسد ترامپ در این مرحله زیاد منتظر نخواهد ماند. او بر اساس نظر خود برای حل مسئله هسته ای ایران عجله دارد. بنابراین بعید است در این دوره جا برای سیاست صبر استراتژیک برای ایران وجود داشته باشد. به ویژه ایران در حال حاضر به دلیل شرایط جدید در منطقه و متحدانش در رنج است.
ترامپ در این مرحله گزینه نظامی آمریکا و اسرائیل علیه ایران را به عنوان تهدیدی معتبر در مسیر دیپلماتیک با ایران حفظ می کند و در صورت دستیابی ایران به توافق زودتر، حتی اقدام نظامی محدود ممکن است. اما همانطور که اشاره کردم، محتمل ترین سناریو این است که پنجره دیپلماتیک برای حل و فصل موضوع هسته ای تا اکتبر 2025 باز شود، زمانی که پایبندی ایران به برجام به پایان برسد و اروپایی ها این فرصت را داشته باشند که مکانیسم ماشه را فعال کنند. اما این بار روند دیپلماتیک ممکن است مبتنی بر مدل برد-برد نباشد و ایران در شرایط سختی قرار دارد.
4- ایران چه خواهد کرد؟
دولت پزشکی از ابتدا تلاش کرد راه دیپلماتیک را برای پایان تحریم ها احیا کند. ایده «مدیریت درگیری با آمریکا» و «همکاری محترمانه با اروپا» در ابتدای کار دولت توسط عباس عراقچی وزیر امور خارجه بیان شد که نشان از سیاست تقویت دولت است. تنش با غرب، گویی توسط نهادهای بالاتر حمایت می شد، اما جنگ در منطقه و رویارویی ایران و اسرائیل عملاً سیاست تنش زدایی دولت پزشکی را کنار گذاشت. احیای فرآیندهای دیپلماتیک روابط ایران با اروپا با تصویب قطعنامه پیشنهادی اروپایی ها در آژانس و تصویب تحریم های جدید اروپا به دلیل همکاری نظامی تهران و مسکو تیره شد. پیروزی ترامپ همچنین چشم انداز یک سیاست مدیریت درگیری موفق با ایالات متحده را تیره کرد. با وجود این، دولت پزشکی در تلاش است تا به مسیر مطلوب خود بازگردد، هرچند با توجه به تغییرات منطقه، شرایط به طور قابل توجهی تغییر کرده و ایران در موقعیت ضعیف تری در مقابل غرب قرار دارد. اما در این میان کلید مذاکرات ایران و اروپا که قرار است دور دوم آن دوشنبه هفته آینده در ژنو برگزار شود، نشان از تلاش برای احیای دیپلماسی دارد. در همین حال مقامات ایرانی بارها از آمادگی خود برای مذاکره با ترامپ صحبت کرده اند. آقای عراقچی بارها از آمادگی تهران برای مذاکره سازنده و شرافتمندانه با کشور آینده آمریکا بدون تاخیر صحبت کرده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد آنچه ایران می خواهد، ایجاد توافقی مشابه برجام است. علاوه بر این، آقای عراقچی همچنین گفت که ایران آماده اعتمادسازی است، مانند توافق هسته ای 2015. البته این هدف ایران است. در شرایطی که ایران تحت فشار بیشتری قرار دارد، تردیدهای زیادی وجود دارد که آیا طرف مقابل آماده امتیازاتی مشابه برجام است یا خیر. اگر این اتفاق بیفتد، آیا اسرائیل نتانیاهو به مخالف اصلی این توافق تبدیل نخواهد شد؟ اینکه ایران دیگر به برجام پایبند نیست و آمریکا از آن خارج شده است، میتواند دست و پای طرفها را برای ورود به یک روند دیپلماتیک جدید باز کند و میتوان از «توافق جدید» صحبت کرد. اما به نظر می رسد برداشت و انتظار طرف ایرانی از توافق جدید با آمریکای ترامپ متفاوت است. به گفته آمریکا، آنها سعی خواهند کرد امتیاز بیشتری از ایران بگیرند. علاوه بر این، چنین توافقی نباید به موضوع هسته ای محدود شود، بلکه از آن فراتر رود.
5- تاثیر این تحلیل ها از جمله یادداشت هس و نفیو و گزارش آکسیوس را تا چه حد می توانیم بر رهبران آمریکا جدی بگیریم؟
ده ها اندیشکده و اتاق فکر در آمریکا فعال هستند که هر کدام منشأ متفاوتی دارند. برخی منشأ دموکرات و برخی منشأ جمهوری خواه دارند، با طیف های مختلف راست، میانه و چپ. نظرات این اندیشکده ها در عرصه سیاسی و فکری آمریکا بیان می شود و بسیاری از آنها تاثیری بر فعالیت های دولت حاکم ندارند. میزان نفوذ این اندیشکده ها بیشتر به این بستگی دارد که کدام دولت در آمریکا قدرت را در دست دارد. طبیعتاً در دولت ترامپ، اندیشکدهها و تحلیلگران راستگرا، محافظهکار و جمهوریخواه تأثیر بیشتری بر فرآیند تصمیمگیری دارند. به طور کلی، روندی که بر دیپلماسی و همکاری در آمریکا تأکید دارد، به محافل دموکراتیک نزدیک است. این نیز بر این اساس است که این جریان از خروج آمریکا از توافق هستهای انتقاد میکند، زیرا معتقد است این توافق برنامه هستهای ایران را محدود کرد، اما ترامپ با این کار ایران را مجبور کرد برنامه هستهای خود را گسترش دهد و به یک توافق هستهای دست یابد. مرحله قادر به نزدیک تر کردن سلاح های هسته ای است.