ایلانا: کارگر یک ماه کار می کند، اما کل حقوقش اندکی بیشتر از قیمت یک گرم طلای بازار و کمتر از 150 دلار است. قدرت خرید چنین حقوقی در «دنیای واقعی» و در بازار اقتصادی چقدر خواهد بود؟
تفاوت دستمزد (حتی میانگین دستمزد و نه فقط حداقل دستمزد) با هزینه های اولیه زندگی به قدری زیاد است که شروع مذاکره حقوق یا افزایش درصدی حقوق پایه نمکی نمی آورد! وقتی همه چیز به دلار قیمت گذاری می شود و حداقل دستمزد بیش از سه برابر حقوق کارگران است، افزایش چند درصدی پایه دستمزد به 7 میلیون واقعاً امکان پذیر نیست.
در روزهای آینده مذاکرات 1404 انجام خواهد شد. و البته مثل همیشه نرخ رسمی تورم اولین مولفه ای است که بر اساس مذاکرات شورای عالی کار در مورد دستمزد تعیین می شود، اما در عین حال «آمارهای خلاف واقعیت های عینی» ادامه دارد.
اطلاعات و حقایق آماری
آخرین آمار رسمی مرکز آمار ایران نشان می دهد که نرخ تورم در سال 1403 با کاهش شش دهم درصدی به 32.5 درصد رسیده است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم کل کشور در آذرماه 1403 به 31.4 درصد رسید. این نرخ نسبت به ماه قبل (آبان 1403) کاهش یافته است. اما مراقب باشیم این اطلاعات که با واقعیت همخوانی ندارد نشان می دهد سبد کالا و خدمات در آذرماه امسال نسبت به سال گذشته 31.4 درصد گران شده است.
اگرچه این کاهش های آماری اندک هستند، اما با دنیای واقعی مطابقت ندارند. در واقع، نرخ دلار، طلا و سکه جلوتر است و دستمزدها از قطار نجومی گرانی عقب میافتند. دستمزدهای معوقه به سطوح باورنکردنی رسیده است.
فرامزی توفیقی، فعال کارگری با بیان اینکه در اخبار با اختلاف نظر مواجه هستیم، گفت: وی می گوید: از یک طرف صحبت از نارضایتی های جدی در همه بخش ها از عرضه و تقاضا گرفته تا انرژی است، اما از طرف دیگر مرکز آمار اعلام می کند که تورم در حال کاهش است. در همین حال، دلار همچنان به رشد خود ادامه می دهد. وقتی مردم آثار آن را سر سفره خود نمی بینند و هر روز شاهد جهش مجدد قیمت ها هستیم، چگونه تورم پایین آمد؟!
به گفته وی، افزایش قیمت تمام اجزای سبد خانوار از مسکن گرفته تا غذا، آموزش و درمان را تحت تاثیر قرار داده است. این فعالیت زایمان در حال افزایش است: حتی خود مدیریتی ساده ای که به داروخانه می رود و چند قرص ضد درد مصرف می کند خارج از توان کارگران است. در چنین شرایطی چرا به جای بازی با اعداد و ارقام و سبد تورم برای رسیدن به کاهش های کوچک، از نمونه های موفق جهانی در زمینه تورم و کنترل تورم مانند آرژانتین درس نمی گیرند؟
مقایسه دستمزدها به طلا و دلار
سبد تورمی مرکز آمار ایران که مدت هاست به روز نشده است، با زندگی واقعی مردم به ویژه حقوق بگیران همخوانی ندارد و الزاما معیار مناسبی برای سنجش قدرت خرید دستمزدها نیست. برای درک اینکه دستمزد کارگران چقدر «قدرت واقعی» دارد، باید آنها را با مؤلفههای واقعی تأثیرگذار بر اقتصاد، مانند طلا و دلار اندازهگیری کنیم تا ببینیم کاهش چقدر جدی است و 16 درصد کاهش مییابد. در تورم سالانه که البته همه چیز گران است قابل حل نیست
احسانی سلطانی پژوهشگر اقتصادی در محاسبه حداقل دستمزد نیروی کار ایرانی بر اساس قدرت خرید طلا در آذرماه سال جاری به نتایج قابل توجهی دست یافت: «حداقل دستمزد ماهانه نیروی کار معادل ۱.۲ گرم است. طلا در دسامبر 1403 که کمترین مقدار است، ارزش تاریخی آن است. نتایج این نظرسنجی در جدول زیر نشان داده شده است.
سلطانی می گوید: اندازه گیری ارزش دستمزد با قیمت طلا مهم است، زیرا قیمت طلا با قیمت دارایی ها مانند زمین و مسکن و همچنین مواد اولیه و نفت، مواد معدنی و فلزات (اصلی ترین آنها) است. کالاهای صادراتی ایران). تغییر قیمت دلار منجر به کاهش قیمت تمام شده دستمزدها شده است. این در حالی است که دولت با تکانه های ارزی و فشار دستمزدها برای تامین منافع و اموال خود جیب مردم را خالی می کند.
مقایسه دستمزدها با قیمت دلار نیز به نتایج مشابهی منجر می شود. در 26 دی ماه، نرخ دلار آمریکا با 0.44 درصد کاهش نسبت به روز گذشته به 791950 ریال رسید. اگر حداقل دستمزد کارگران را به طور متوسط 11 میلیون تومان در نظر بگیریم، دستمزد کارگران به نرخ دلار روزانه تنها 138.89 دلار است.
کارگر یک ماه کار می کند، اما کل حقوقش اندکی بیشتر از قیمت یک گرم طلای بازار و کمتر از 150 دلار آمریکاست. قدرت خرید چنین حقوقی در «دنیای واقعی» و در بازار اقتصادی چقدر خواهد بود؟ به گفته توفیقی، وقتی مجموع حقوق کارگر کمتر از اجاره بها است، صحبت از قدرت خرید حقوق بی معنی است.
بهرام حسن نژاد، فعال کارگری نیز با اشاره به نرخ رکود تورم و کاهش قدرت خرید، تاکید کرد: در این شرایط افزایش درصدی دستمزدها مفید نیست. وی می گوید: تنها راه موثر، مذاکره بر اساس بدنه کارگری و با مقایسه دستمزد واقعی با قطعات موثر و سبد هزینه واقعی است که با ساختار فعلی شورای عالی کار غیرممکن است.
سقوط با سرعت شگفت انگیز!
از اواسط دهه 1990 و با اوج درمان شوک ارزی، دستمزدها بیشتر کاهش یافت و ارزش واقعی خود را از دست داد. به نظر می رسد این پاییز – به اوج خود رسیده است و متوقف نمی شود، اما سوال اینجاست که واقعاً این کاهش سریع تا کجا می تواند پیش برود؟!