فوتبال ایران در باتلاق حواشی؛ از افشاگری تا تخریب

تبلیغات بنری


هورناز (hornaz.ir):

ایرنا: در روزهای اخیر شاهد مصاحبه هایی با اهالی فوتبال بودیم که مرگ اخلاق، بی مسئولیتی و پنهان کاری را به آشفته ترین شکل ممکن نشان می داد.

حتما بارها به این جمله برخورد کرده اید؛ جمله ای با این مضمون که تیم فوتبال مثل یک خانواده است و اسرار آن لو نرود. واقعیت هم همین است. اگر در تیم اختلاف نظر وجود دارد، به جای اینکه تیتر یک رسانه شود و به صفحات مجازی راه پیدا کند، باید در آنجا مدیریت و ریشه یابی شود. و اتفاقا این یکی از رموز موفقیت تیم هاست. اختلافات بزرگتر یا بزرگتر نمی شود و نتیجه آن قهرمانی تیم است.

در روزهای اخیر تا دلتان بخواهد عکس این موضوع را دیده و شنیده ایم. ابتدا مهدی هاشمی‌سبب مصاحبه‌ای آتشین انجام داد و به حق یا نادرست جواد نکونام را برنده در نقد خود کارگردانی کرد. ما شکی نداریم که هاشمی نسب به اندازه هر ورزشکار و مربی دیگری مستحق این پول است، اما این حرف ها را می توان جور دیگری بیان کرد. اگر حشمینسب معتقد است که نکونام او را در مقابل توده ها قرار می دهد و مطمئن است که این اتفاق می افتد، باید این موضوع را به توده مردم اعلام کند. اما به روش و برنامه ای دیگر.

انتقاد از رفتار هاشمی نسب در جایی است که می گوید اجازه ندهند من ناگفته ها را بگویم و در داخل تیم اعلام کنم! وقتی در تیم هستید و کار می کنید خوب نیست که حرف نزنید، اما وقتی حرفه شما تمام می شود مشکلات خانوادگی را آشکار می کنید و از این طریق همکاران سابق خود را نابود می کنید. سوال هاشمی این است که چرا حالا؟ چرا وقتی در استقلال بودی به حرف های ناگفته نگفتی؟ آیا دلیلی غیر از این است که شما آن زمان در کادر فنی حضور داشتید و الان نیستید؟

نمونه دیگری که این روزها در رسانه ملی به طرز عجیبی صحبت می کند، خداداد عزیزی است. ما همیشه دوست داریم به آهوی تیزپا در استرالیا و حماسه ماندگار ملبورن زمانی که نام جوداد برده می شود فکر کنیم. اگه عزیزم این اجازه رو به ما نداد چیکار کنیم؟ او قبل از حضور در کادر فنی تیم ملی ایران از منتقدان امیرقلینی بود. او دید چرا سعید الحاوی باید روی نیمکت تیم ملی بنشیند چرا که او یکی از دستیاران مهم القلاوی است. نمی دانیم باور عزیزی درست بود یا نادرست اما بعد از چند ماه به کادر فنی تیم ملی رفت و سعی کرد با الحوایی و القلنوی همکاری کند.

این حکم مانند آبی در آتش است. مصاحبه های شدید خداداد تمام شد و با غار قلانوی دوست شد. کارها ادامه داشت تا اینکه اتفاقاتی افتاد و عزیزی عطای پیشنهاد همکاری در تیم ملی را داد و از همکاری با قلعهنویی منصرف شد. دوباره تکرار شد، روز از نو، روز از نو. انتقاد شروع شد. البته با یک تفاوت آشکار. خداداد این بار می دانست که در تیم چه می گذرد و گاهی از آنها سوءاستفاده می کرد. در اینکه امیر قلعه نویی یا تیم ملی ایراداتی دارد شکی نیست اما انتقاد را می توان به شکل دیگری بیان کرد. آخرین قسمت خداداد با حضور هاشم بیک زاده در تلویزیون نمونه بارز مرگ اخلاق، تعهد و ادب در فوتبال ایران است. اگر آن را دیده اید، اما اگر هنوز نتوانسته اید آن را تماشا کنید، توصیه ما به شما این است که هرگز آن چند دقیقه لعنتی را صرف نکنید و خداداد را به عنوان آهوی تیزپایی که زمانی بوده به یاد بیاورید.

آتیلا هگازی نیز از این قاعده مستثنی نیست. او تا چند روز پیش منتخب ریاست استقلال بود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد. برای اینکه بیشتر وقت تلف نشود، باشگاه به سراغ ایمان العالمی رفت و مهاجم سابق استقلال در دهه 70 مسئولیت مدیریت تیم فوتبال را برعهده گرفت. حالا حجازی مدام در اینستاگرام استوری و استوری می گذارد و می خواهد شهر را شلوغ کند و حرف های ناگفتنی بزند.

نکته کلیدی در انتقاد حجازی اینجاست که می گوید: «نگذارید «صدای شما» را منتشر کنم. یعنی می خواهد با استفاده از صداهای رد و بدل شده در گفتگوهای خصوصی با آبروی یک نفر بازی کند و او را بدنام کند. جالب اینجاست که آتیلا هگازی خود را مستقل می داند و برای این تیم آرزوی موفقیت می کند. آیا استقلال در این دعواها که اغلب بر سر موقعیت و مقام و البته درون خانواده است رنگ موفقیت را می بیند؟ استقلالی های اولیه ناصر هگزی و منصور بورهیدری بودند. در نسل کنونی مهدی پاشازاده و جواد زرینچی.

اینها نمونه های مستند بی اخلاقی در فوتبال ایران است. به گفته یکی از فوتبالیست ها، اتفاقاتی که افتاد باعث شد علاقه اش به طرفدار یک تیم و تماشای مسابقات از بین برود. این روزها شاهد مرگ اخلاق، تعهد و رازداری هستیم و البته حرف هایی می شنویم که در هیچ کجای دنیا مشابهت ندارند. اگر این همان فوتبالی است که قبلاً از آن متنفر بودیم و دوستش داشتیم، بگذارید الهاشمی نسب خداداد و آتیلا هگازی داشته باشد. ما این فوتبال را با این شخصیت ها نمی خواهیم.

تبلیغات بنری

entekhab به نقل از هورناز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *