«پرتره یک آدم‌کش» یک پخته‌خواری صرف از «ابوالهول جنایات» است

تبلیغات بنری


هورناز (hornaz.ir):

فهیمه نذری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در الخبرآنلاین نوشت: بالاخره – [دوشنبه ۱۵ مرداد ۴۰۳] خواندن کتاب «پرتره یک قاتل» را تمام کردم. قبل از پرداختن به جزییات، یک خط از آخر بگویم که این کتاب بازنویسی دست نوشته «ابوالهول جنایات» با سیر تاریخی رفت و برگشت است، بدون دیدگاه جدید و بدون هیچ اضافاتی که تغییر ایجاد کند. . از موقعیت یا ایده در کل روایت جدید

همانطور که از تاریخ سطر اول می بینید، مدت زیادی از نگارش این مقاله می گذرد، اما در انتشار آن تردید داشتم تا اینکه نظر مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ، درباره سرقت فکری را در خبرآنلاین خواندم. وی در این گفتگو به طور ویژه به مصادیق سرقت ادبی اشاره کرد و حادثه ای که با ابوالهول جنایات رخ داد را یکی از انواع آن ذکر کرد. دقیقاً اتفاقی که برای ابوالهول افتاد همان چیزی است که التفرشی در تعریف خود در آن مصاحبه گفت: «دو نویسنده ممکن است یک موضوع را انتخاب کنند، اما نمی توانند روی یک موضوع به یک شکل کار کنند… تحقیق در صورتی سرقت ادبی است که بدون ملاحظه و بدون … مراجعه به آثار منتشر شده قبلی بدون مراجعه به آنها به همان شیوه، رویکرد و سیاست (خبرآنلاین، 4 مرداد 1392).

شما به وضوح منظور من را از جزئیاتی که در زیر ارائه خواهم کرد متوجه خواهید شد:

در بخشی از پاسخ سوم به نامه ای در اعتراض به انتشار کتابی مشابه ابوالهول جنایتکاران آمده است: رویدادهای عمومی مانند زندگی نامه شخصیت های تاریخی از دیدگاه های مختلف قابل روایت و تحلیل است. (انتخاب اول مرداد 1403) اکنون پس از مطالعه دقیق کتاب «پرتره قاتل»، سوال سوم من از دوستانم این است: نویسنده از چه منظر متفاوتی به این شخصیت تاریخی نگاه کرده است؟! چه چیزی اضافه کرد و کدام گره را باز کرد؟! چه جدید خواهد گفت؟! با این حال ابوالهول جنایات را با قلم دیگری بازنویسی کرد؟

به طور کلی تمام اضافات این کتاب در مورد پرونده علی اصغر البروجردی نسبت به کتاب جنایتکاران ابوالهول عبارتند از: 1- یک بند و یک شعر از مجله توفیق به نام اصغر در مقدمه و صفحه 62. از کتاب ; 2- نام رئیس شهربانی و امنیت و سختگیری رئیس شهربانی در این مورد (برگرفته از کتاب پلیس مخفی ایران) صفحات 12 و 18 و 43-45 کتاب را بیاورید. 3- پاسخ اصغر به ناظر پای چوبه دار (برگرفته از کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم جعفر شهری) ص 120 کتاب. 3- ادعای روزنامه العالم مبنی بر وجود فیلمی از اصغر قتل (برگرفته از روزنامه العالم، 23/3/1312)، ص 74 از کتاب.

آقای م. ای.خ (متخصص ادبی چاپ سوم) در دفاع از این کتاب [در یک استوری اینستاگرامی] آنها نوشتند: «این کتاب واقع گرایانه است، نه مانند بسیاری از این آثار [منظور نویسنده ابوالهول جنایات است] خلاصه ویکی پدیا به همین دلیل است که این ادبیات است، نه گزارش های روزنامه و گزیده روزنامه، اگر منظور او از ادبیات، گرفتن یک واقعیت تاریخی و خلق یک رمان تخیلی بر اساس آن است، بله، نویسنده «پرتره یک قاتل» این کار را انجام داده است.» این کتاب، اما فقط در فصل اول و کمی در فصل بعدی، که در کل 10-11 صفحه است، من نمی توانم در مورد بقیه کتاب، همان گزارش تاریخی باشد. یا به قول خودش «مستند» که درست انجام نشده است، البته نویسنده از آن ده یا یازده صفحه به معنای ادبی بیرون آمده باشد یا نه، اصلاً این رشته تخصصی من نیست و نخواهم کرد. تنها سؤال من این است: آیا برای این ده یازده صفحه «ادبیات» نیاز بود کتاب دیگری مثل ابوالهول به دست بیاورم؟!

در بخش دیگری از پاسخ نامه اعتراض آمیز اینجانب آمده است: «کتاب خانم السیرجانی یک اثر داستانی و مستند است و در حوزه غیرداستانی طبقه بندی می شود و کتاب خانم نذری یک گزارش روزنامه نگاری است و اینها. دو کتاب از زمین تا آسمان فرق دارد.»

اجازه دهید «اسناد» ادعای سوم را با هم بررسی کنیم:

1- «پرتره یک قاتل» مقدمه یا نمایه نویسنده ندارد آیا کتابی با این ویژگی مستند است؟! قبلاً فکر می‌کردم «رمان» نیازی به فهرست و مقدمه ندارد!

2- نویسنده در فصل اول (خون) با وجود بیان جزئیات قتل اخیر در بغداد و کشف اصغر قاتل و فرار وی به ایران، هیچ پاورقی و اشاره ای ارائه نکرده است. آیا در مستند ذکر نشده که مقاله بر روی هر سندی نوشته شده است؟! فقط در پاورقی صفحه 36 یعنی در صفحه آخر فصل سوم آمده بود که «اطلاعات زندگی علی اصغر البروجردی در عراق از مقالات پراکنده مطبوعات در سالهای 1312 جمع آوری شده است. 1313.» و همچنین گزارش سایت Murderpedia.com که اطلاعاتی در مورد تاریخچه قاتلان زنجیره ای معروف جهان منتشر می کند.

البته این به بحث ما مربوط نمی شود، اما باید توجه داشت که آدرس صحیح Murderpedia.org است که در کتاب Murderpedia.com به اشتباه آمده است. با این حال، در هیچ کجای مقاله سایت مذکور چیزی که جزئیات قتل اخیر علی اصغر در بغداد از جمله نام مقتول، نام صاحب خانه محل وقوع جنایت و نام را روشن کند، وجود ندارد. از پسری که کشته شد اصغر را دید و فاش کرد و غیره. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، نویسنده در ابتدای پاورقی خود (در پایان فصل سوم) ذکر کرده است که از مقالات مختلف سالهای 1312 و 1313 اطلاعاتی در مورد زندگی علی اصغر البرجردی در عراق جمع آوری کرده اند! من به عنوان کسی که روزنامه های آن دوره را برای نوشتن کتاب ابوالهول جنایات ورق می زدم، چنین جزئیاتی را در مطبوعات آن دوره ندیدم. اگر در دوره مذکور جزئیات جنایات بغداد و فرار اصغر به ایران را در میان مطبوعات پیدا کرده بودند، چرا نام او را در پاورقی ذکر نکردند؟! این چطور مستند است! اما من این جزئیات را از مجله نیما یا شهربانی (مورخ بهمن 1314) در مورد ابوالهول جنایات گرفتم و به شما اطمینان می دهم که آن را ندیده اند و اگر دیده بودند حتماً نام آن را می آوردند. منبع جالب است که اشاره قلم خود به ابوالهول را ناشایست می دانستند! آیا این یک «مستند» است؟!

3- وی در پایان کتاب با ذکر منابعی مانند آرشیو روزنامه کیهان گفت: همانطور که همه می دانید و حتی اگر نمی دانید با کمی تحقیق در اینترنت می توانید متوجه شوید که شماره اول روزنامه کیهان در 15 خرداد 1321 یعنی 8 یک سال پس از اعدام اصغر ختر منتشر شد. کاش نویسنده در کتاب دقیقاً از کدام شماره روزنامه کیهان اطلاعات مربوط به اصغر را گرفته بودند، می‌گفتند.

4- نویسنده در فصل سوم کتاب با عنوان «دجله در خون» نوشته‌های هوشنگ عظمی در روزنامه اطلاعات را که حول محور بریدن سر پدر و جد اصغر می‌چرخد، واقعیت دانسته و روایت خود را بر اساس که در عین حال که لازم به ذکر است نویسنده چنین تاریخچه ای را فقط در این منبع دیده است و نمی تواند با قاطعیت در مورد صحت آن صحبت کند، همانطور که در مقدمه فصل سوم کتاب ابوالهول نوشتم. شرح مختصری از زندگی و جنایات او در عراق: از پدر و پدربزرگش فقط یک روایت پیدا کردم، آن هم روایتی است که در فروردین 1313 توسط یکی از اهالی بروجرد به نام هوشنگ آزرمی به مجله اطلاعات فرستاده شده است. به گفته وی، پدر اصغر. پدربزرگ و پدربزرگ کشته شده اند و از آنجایی که خود او قاتل بوده، صحت یا نادرستی این گفته بر عهده نویسنده است، زیرا چنین گفته ای نبوده است، در گزارش های پلیس تایید یا تکذیب می شود و… حال به عهده مخاطب است. برای قضاوت در مورد اینکه کدام کتاب مستند است و کدام کتاب نه، علاوه بر این، در صفحات دیگر کتاب «پرتره یک قاتل» با موارد زیادی مواجه می‌شویم که تنها بر اساس یک روایت و بدون هیچ گونه شک و شبهه‌ای پیش می‌رویم آن (چیزی مفیدتر برای «ادبیات» تا مستند)

5- رمان تاریخچه ای پشت سر هم دارد و از تاریخ کشف جسد سوم شروع می شود که البته به سبک نویسنده مرتبط است، اما آنچه که «اسنادی» را که نشریه مذکور ادعا می کند زیر سوال می برد. رفت و برگشت از زندان های عراق، که یک اشتباه آشکار است… ص 27 تا 34.

6- در سطر آخر صفحه 45 کتاب «پرتره» نوشته شده است: «همه این قتل ها توسط یک نفر و به همان شیوه و با همان چاقو صورت گرفته است پلیس ایران» نوشته سیفی قمی، در کتاب قمی چنین چیزی وجود ندارد، مگر اینکه بخواهد منبعی را که این جمله از آن گرفته شده است، ذکر کند.

بازنویسی و اندازه گیری

اما هر چقدر هم که نادیده بگیریم، نمی‌توانیم حجم بازنویسی‌ها و تشبیه‌ها را نادیده بگیریم، چیزهایی که آقای میخ سعی می‌کند با نامیدن یک اثر (پرتره) «ادبیات» و دو برابر کردن اثر دیگر (ابوالهول جنایات) از آنها فرار کند. در اینجا فقط با آوردن یک مثال (البته از خروار) از دو کتاب، می‌خواهم دقیقاً منظورم از بازنویسی را بگویم:

1- در صفحه 26 کتاب «پرتره…» درباره مهاجرت اصغر به عراق آمده است: «علی اصغر هشت ساله بود که در سال 1901 وارد عراق شدند، در آن روزگار حکومت مستقلی نداشتند در آن سالها، تقی، برادر دوم علی اصغر، خانواده را به حال خود رها کرد و برای یافتن شغل بهتری در پایتخت به بغداد رفت رود دجله و مادر و خواهر و برادر کوچکترش را با خود می برد در همان کافه برادر با دستمزد روزی شانزده نسخه شروع به کار کرد و گاهی اوقات با همین پول تنقلات می خرید و در خیابان می فروخت حدود چهارده ساله بود که تصمیم گرفت تنقلاتش را جلوی مدرسه ای در حومه شهر بفروشد. [«اعیان» درست است] بغداد در حال گسترش است… [این را هم که از کجا آورده که در محله‌ی اعیان‌نشین بساط می‌کرده منبعی ندارد](ص 26)

در همین زمان در «ابوالهل جنایت ص 46 و 47» نیز همین موضوع آمده است: علی اصغر هفت ساله به همراه مادر و خواهر و دو برادرش برای زیارت کربلا و اقامت در آنجا به کربلا می رود. در سن هفت سالگی با تایید حاج رضا و دو برادرم تقی خان و مادرم خدیجه از بروگرد برای زیارت کربلا رفتیم و در آنجا با آنا و اوضاع کشور آشنا شدیم پسرش، مظفرالدین شاه چنگی، رضایت بخش نبود، از سوی دیگر، 25 سال از به رسمیت شناختن حقوق کنسولی توسط دولت عثمانی به کاظمین می گذشت و برادر دیگرش، تقی، کافه ای در بغداد باز کردند… او اکنون حدوداً 13-14 ساله است و به این ترتیب آغاز نوجوانی و دوره التهابی خود را آغاز می کند و نوجوانان را مورد هدف قرار می دهد و با آنها وارد رابطه می شود. پاشنه هایش را به سمت بغداد می کشد … در بغداد شاگرد برادرش تقی می شود که آنجا قهوه ساز می کرد … تقی روزی شانزده قران می دهد … حقوقش … . به او پرداخت می شود و با کمال میل همه را خرج بچه هایی می کند که برای این منظور به شبکه می آورد … مدتی ایده ساده تری به ذهنش می رسد و آن را مانند آجیل فروشی راه اندازی می کند و می گذارد جلوی مدرسه پسرانه، تا راحت تر به طعمه اش برسد.

این نوع بازنویسی در تمام متن مشهود است و هرکس هر دو کتاب را بخواند به طور کامل متوجه آنها می شود، اما اگر از بازنویسی چشم پوشی کنیم، در برخی جاها متن دو کتاب کاملاً شبیه به هم است، مانند گزارش دادگاه اصغر ختعلی (ص. 98-115، پرتره یک قاتل) که برای صفحات 98 تا 129 کتاب ابوالهول، جنایت، تنها از یک منبع استفاده کرده است، اما در کتاب The. ابوالهول. جنایاتی که علاوه بر برگه اطلاعات از روزنامه های «شورا» و «شفک سرخ» هم استفاده کردم، نکته ای از دادگاه درج نشود، حالا مخاطب بهتر می تواند قضاوت کند که کدام مستند است. هیچ نشانی از “ادبیات” در اعترافات، دادگاه، اعدام و غیره وجود ندارد.

و موارد مشابه نیز به دلیل بازنویسی زیاد که ذکر همه آنها را قطعاً از حوصله مخاطبان این مقاله خارج می کند، اما نکته مهم این است که ستون فقرات کتاب ایشان بر اساس گزارش های ال روزنامه اطلاعات و مسیری که قبلا طی کرده و تمام گزارش هایی که به همراه تاریخ و شماره روزنامه به آنها اشاره کردم. بنابراین کار نویسنده «پرتره…» را جز بازنویسی و بازنویسی نمی دانم. علاوه بر این، مقوله «ادبیات پژوهشی» به عنوان گام مهم «روش تحقیق» ایجاب می کند که آثاری که قبلاً در این زمینه انجام شده است در مقدمه ذکر شود که کتاب دربردارنده آن نیست. نام «هیولای جنایتکار» در مقدمه، در قسمت «برای مطالعه بیشتر» وجود دارد، نه منابع و باید در انتهای آن آمده باشد تا مثلاً در مورد نامی شکایت نشود. در ضمن!

محمدعلی جعفریه، مدیر انتشارات ثلاث، اخیراً در گفت‌وگو با «خبرآنلاین»، موضوع سرقت ادبی را در سه بخش تحقیق، تألیف یا ترجمه و تألیف کتاب خلاصه کرد و گفت: مسائل مربوط به پژوهش و موضوعات مربوط به سرقت ادبی متفاوت است زیرا محققان ممکن است در جریان تحقیقات خود به نتایج جدیدی برسند، مگر اینکه کلمه به کلمه و نتیجه گیری یکسان باشد مراجع (خبرآنلاین 22 اوت 2013).

در پایان سوال من از آقای جعفریه این است که آیا «تصویر قاتل» در تعریف حضرتعالی از «سرقت فکری» گنجانده شده است یا هنوز معتقدید نویسنده شما در مورد اصغر خطار به نتایج جدیدی رسیده است؟ !

تبلیغات بنری

entekhab به نقل از هورناز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *